حالم اونقدر بده تو رو خدا بیاین

۳ ماهه خونه بابامم همسرم از خونه بیرون کرده،کارمونو انداختیم دادگاه اون شکایت تمکین کرد من مهریه،هنوز دادگاهامون تشکیل نشده،تو این ۳ ماه نه همسرم نه خونوادش نه زنگ نه پیام هیچی،دیروز جاریم به مادرشوهرش گفته زنگ زدید برگشته گفته من چرا بزن بگن افتادیم دنبالش😐مامان اون یه زنگ نمیزنه به منو دختران یا پامیشن بیان خونمون😐جاریم گفته تو باید بزنی نه اینکه اونا،پدرشوهرمم برگشته گفته زنیکه از خونش بره نباید بری دنبالش😐(در حالیکه پسرش از خونه بیرون کرده)جاری کوچیکم از من خوشش نیومد از روزی که من خونه بابامم هر روز به شوهرم زنگ نمیزنه خونشون دعوت می‌کنه الآنم عروسی خواهرشه خودشو کشته که باید شوهرمو بره😏از دیشب اعصابم اونقدر خورده از یه طرف شنیده دختر خواهر شوهرم رفته خونم میمونه با شوهرم😏هم نمی‌خوام طلاق بگیرم زندگیم بپاشه،همم کسی دنبالم نمیاد میگم گمشن لیاقت ندارن