ما خانما روز زایمان رو هیچ وقت فراموش نمیکنیم و اتفاقاتش رو با جزئیات توی ذهنمون داریم....
روز زایمان کی خیلی کمکتون کرد که همیشه یادتون میمونه؟؟.....
مامانم و خواهرم چند روز اول بعدشم مادرشوهر و خواهرشوهرم
بیمارستان بودم سزارين کردم مادرم و دوتا جاریم کمک بودن همسرم و برادر شوهرم هم بودن
مادرم ولی هر دو زایمانم از شوهرم متنفر شدم و ازش بیزارم
خواهرام
مامانم.جز مادر که میاد کمک
کمکی گرفتم اونروز وروزهای بعدو تا ۱۴ روز کنارم بود راحت وبی دردسر
از مامان ومادرشوهرم هیچی ندیدم
عمم
خواهر شوهرم خودش ماما بود کمکم کرد زایمان کردم
تو بیمارستان زایمان اولم مامانم و مادرشوهرم.
زایمان دوم دوستم و مادرشوهرم
ولی کلا بعد از زایمان مامانم کمکم داد فقط
یادم میافته حالم بدمیشه ما خونه مادر شوهرم زندگی می‌کردیم من 3 روز بود زایمان کرده بودم مامانم بود شوهرم بود مادرشم بود شوهرم اینقد اخم و تخم می‌کرد من باهاش حرف نمیزدم مامانم میگفت زن زایمان میکنه دلش باید به شوهرش گرم باشه یادمه یدفعه دعوا شد مادرشوهرم به من و مامانم میگفت هری هری گم شید برید من حالم از شوهرم بهم میخوره
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
