بچه ها من اگه بخوام کمک کنم به کارگرای شهرداری کمک میکنم یا کسایی که میشناسم چون به بقیه اصلا اعتماد ندارم
بعد امشب ی پسر کوچولو که آدامس میفروخت
اومد تو کافه به ما گفت که خاله دونات های ۳۰ تومنیش کجا هست ؟ ( منظورش این بود تو مِنو نشونش بدم )
بعد من گفتم اینجا گفت که ؛ تا برم برای خودم بخرم
بعد دیگه بهش گفتم خودم برات حساب میکنم گفت که آخه برای خواهر برادرام میخوام بگیرم گفتم خب چند نفرید گفت ۴ نفر گفتم باشه
بعد گفت تو برای خواهر برادرام بگیر من خودم برای خودم میگیرم آخه ۴ تا خواهر برادر دارم گفتم باشه
بعد رفتیم که حساب کنیم قرار شد که ۵ تا بگیریم براش
بعد گفتیم یکی دیگش کدومو میخوای گفت اینو ( نوتلا بود ۵۵ تومن ) بعد خودش برگشت گفت نه این ۵۵ همین ۳۵ تومنی رو بگیر
گفتم عیب نداره
خلاصه بعدش هی گفت چقدر شده گفتم ۲۰۰ نشست ادامساش رو حساب میکرد و ... بعد چندتا ادامسشو داد بهم گفت این ۱۶۰ تومن گفتم نه برای خودت و دادامش بهش
آخه دوست دارم برای خود بچه کاری کنم نه اینکه پولشو بده به بقیه یا اینکه ازش بگیرن .