از پریروزبعد از ظهر خونم تا تو کوچکه ام نرفتم
تا ۳نصفه شب تو اینستاوتلگرام پلاسم
تا ۱۲ ظهر لالا
ازدو و سه بعد از ظهر تا آخر شب تی وی و گوشی و آهنگ
دو ماهه غذا نپختم از دیروز قرمه سبزی درستیدم دارم ازش میخورم جوننننننن سیر نمیشم ازش
همه تعطیلیا میزنن بیرون من عشق میکنم تو خونه حالا خونه زندگیم خیلی کثیفه گذاشته بودم تعطیلی تمیز کنم ندای درونم گفت ول کن بابا عشق کن واسه خودت🙃
پوسیدیم تو خونه چیه بابا متنفرم از خونه بودن و روزای تعطیل اه
عزیزم میشه لطفا تاپیک آخرم رو گزارش بزنی؟
ممنونم از لطفت
خسته کننده
ما فقط جنگ و دعوا بود
گوه به تعطیلی
بریم سرکار بهتره
خوبه ک کیف میکنی
من زیاد بیکار باشم حس بد میگیرم و عذاب وجدان
من فقط لش کردم این دو روز
یکم زبان خوندم
اینستا چرخیدم
خوابیدم و...
من نه کلا دو ساعت بیشتر خوابیدم ترشی دوست داشتم درست کنم درست کردم یکم پیازداغ درست کردم گذاشتم فریزر یکمم ناگت اندکی رشته خشکار امروزم رفتیم بیرون فردا هم شاید مهمون بیاد
