پدر و مادرم شش ساله جدا شدن به خاطر خیانت های متعدد بابام
بابام یکماهه ازدواج کرده البته خونه ی جدا داره زن پیش من نیست خداروشکر
یه خواهر دارم که مهاجرت کرده یه کشور خارجی و ازم دوره و از بابامم متنفره حتی ازدواج کرد بابام نفهمید در این بدش میاد
مامان و بابام سر مهریه هنوز بعد شش سال جنگ دارن
کلا احساس میکنم همه چیز خانواده م متلاشی هست
احساس میکنم هر آدم غریبه ای بیاد خواستگاری این خانواده ی متلاشی رو ببینه فرار میکنه البته برام مهم نیست خیلی قبلا خیلی مهم بود الان میگم تا آخر عمر مجرد هم بمونم عیب ندارن
اینایی که زنگ میزنن واسه خواستگاری سنتی ازشون فراری م چون میدونم همه شون بفهمن پدر و مادرم جدا شدن ول میکنن میرن چون کسی که سنتی میاد جلو دنبال یه مورد پرفکت میگرده وقتی خودش همه چیش عالیه