2777
2789

قشنگ به خودم میرسیدم به بچه هامو خونه زندگیم میرسیدم زندگیم رو برنامه بود به دخترم کلی شعرو سوره و آیه یاد میدادم کلا باهاشون خوش بودم وقتی سومی اومده زندگیم شلخته شد خودم افسرده شدم دستم ب کار نمیره شدم ی بار اضافه رودوش مادرم و شوهرم درتوانم نمیبینم تربیت سه تا بچهرو  خجالت میکشم باهاشون جایی برم کلا زندگیم نابود شده کاش سقطش کرده بودم 

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

چرا خجالت میکشی باهاش راه بری؟

اره خیلی چون خودم یکی سه داشت میگفتم بنده خدا چجور سه تا بچرو اداره میکنه که سرخودم اومد از چشم مردم یه آدمیم که فقط هنرس زاییدنه 

چرا خیلی فرق میکنه آبجی بالاخره ی انسانه

بله فرق میکنه

منظورم اینه که تو اینکه نتونی به خودت برسی فرق نمیکنه

ان شاءالله اینم بزرگ میشه و دوست داشتنی ترین بچه ات خواهد بود

گلم تو قهرمان رندگی بچه هاتی تو باید قوی باشی . 

سومی خیلی بهت احتیاج داره و جز تو کسیو نداره تو دنیا .

دوباره قوی شو .

از داشتن الماس مگه آدم خجالت میکشه . 

روزهای سختی داری ولی توجه کن ک هر جی ارزشمندی  سختی هن داره .

خدا اگر نمیخواست نمیذاشت بیاد 

شما فقط وطیفه حمل و تربیتشو داری عزیزم

پس از،هدیه خدا خیلی باید مراقبت کنی 

نگو تقصیر خودم بود 

تا الان از امتحان خدا سربلند بیرون اومدی از این به بعد هم خدا دستتو میگیره انشالله

جمله ی چرا انقدر زود ازدواج کردی؟ به اندازه ی جمله ی چرا ازدواج نمیکنی؟ زشته! جمله ی سومین بچه رو میخواستی چیکار؟ به اندازه ی سوال چرا بچه دار نمیشی ناراحت کننده اس! به اسم روشنفکری در زندگی دیگران دخالت نکنید🙏
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز
توسط   8080aylinamm  |  10 ساعت پیش
توسط   آرزو1388  |  9 ساعت پیش