مظورم اینه منم واقعا ناامید شده بودم اصلا احساس سردرگمی میکردم حتی بنظرم به نوعی میتونم بگم شاید افسرده هم شدم اما امیدم قبولی تو جایی بود که هم پولی دربیاد ازش هم مدرکی بگیرم آینده شغلی داشته باشم
میفهمم چی میگی ولی من دیگه توان پشت موندن ندارم تو خونه ما اصن نمیشه درس خوند
منم خیلی سخت بود چون خونمون خیلی دلگیر هست مثل گاوصندوقه پنجره ای نداره که منظره خیابونی چیزی ببینی نوردهیش ضعیف بود خیلی درس خواندن سخت بود چون خودم روحیه خراب شده بود