اینقدر دوست داشتم یه دختر داشتم یا یه پرنسس به سرپرستی میگرفتم مثل ملکه بزرگش میکردم 🙂🤌
همه چی براش می‌خریدم از همه چی بهترینش ....
روز دختر و تولدشو براش جشن میگرفتم جشن رویایی.....
بهترین کادو ها بهترین مسافرت ها می‌رفتیم با هم ....
پایش میشدم پایه :)))
هم رازش میشدم ....همدم ...
پایه دوچرخه سواریا ...پایه تک تک خنده های از ته دل میون مردم شهر ...پایه تموم بدو بدو های تو خیابون ....پایه تموم شیطنتا 🥺
درست عین یه ملکه بزرگ میشد .....
نمیشذاشتم هیچوقت احساس کمبود محبت کنه ..
یادش میدادم مغرور بودنو اما در عین حال مهربون بودنو ....
یادش میدادم هیچوقت نبخشه ...
یادش میدادم گرگ بار بیاد ....
قوی بار بیاد هدف داشته باشه ....
به بهترین جاها برسه ...
یادش میدادم خودش انتخاب کنه ....
یادش میدادم که احترام متقابله ! حرمتتو نگه نداشتن توام بذار کنار طرف هر کی بود ،بود شو حتی اگه مادرت بود
کاری میکردم ازم یاد بگیرن چطور رفتار کردن با یه دخترو !چطور بزرگ کردنشو !
یادش میدادم بتونه حقشو بگیره از زندگی .یادش میدادم بتونه گلیمشو بتونه از اب بکشه بیرون ....
دختر من لیاقت داره بههه بهترینا برسه چون لیاقتش بیشتر از ایناس ....
این دلنوشته برای تویی که یه روز قراره زندگی من بشی دختر قشنگم 🙂❤️
تو الماس منی🙂
