خستم از مادرم متنفرمممم حالم بهم میخوره دیگ
خودش شوهر معتاد انتخاب کرده وایساده زندگی بلد نبوده زندگیشو اداره کنه سوخته و ساخته لالمونی گرفته ساکت بوده
حالا ک من یکی دوسم داره میخوادم همه جوره پشتم و همه چیو میدونه
مامانم میگ اخهههه تو دختر معتاد میخوای ازدواج کنیییی؟تو بدبخت میشییی کی تورو قبول میکنه تو دختر معتادی هیچ کس بابات و بیینه سمتت نمیا تو بدبختی
بهههه دوس پسرمممم پیام داده این باباش معتاده زندان رفتسسس تو اینووو میخواااای؟چیشو میخواااای