ازدواج خوب یا بد

عزیزم شما دیکه ازدواج کردین چه زود بوده چه دیر این فکرا باعث میشه حالت بد بشه فقط وگرنه تغییری که واست ایجاد نمیکنه

اکر شوهرت خوبه از متاهلید نهایت لذتو ببر در کنارش واسه ایندت تلاش کن

اتفاقا افرادی که به بلوغ کامل فکری و بدنی میرسن کسایی هستند که دیر ازدواج میکنن 

مستقل و بلوغ فکری خانوما مساوی با دیر ازدواج کردن نه 25 سالگی 

عزیزم اوایل طندگی دلسردی طبیعیه،اما راهیه که باید رفت، انشالله به زودی باردار بشی سرت گرم بشه به زندگی من هم23سالگی عقد کردم 2ماه بعدش رفتم خونه بخت، اوایل دلم تنگ میشد گریه میکردم، اما شوهرم گفت تو نهال بودی از خونه بابات اوردنت تو خونه من کاشتنت،سعی کن خوب اینجا ریشه بدوونی الان بعد 22سال معنی ریشه دووندن را به خوبی میفهمم، از زندگی و جوونیت لذت ببر

ببین عزیزم

شما الان ازدواج کردی

و خوب بدون دلیل منطقی راه برگشتی نیست

به نظرم دید و عوض کن

سعی کن مهارت های رفتار با همسر و در اینده فرزند و یاد بگیری

حداقل اینطوری یک زندگی عالی برای خودت می سازی

چرا سرد شدی 

منم در آستانه ازدواجم ۲۱  سالمه حس میکنم امادم اما نه  آشپزی بلدم نه خونه داری فقط شوهر داری بلدم همین 😐

البته خب بالاخره که چی یا خودم میگم بالاخره که باید اینا رو یاد بگیرم 

میشه بگی چرا فک میکردیی آماده آیی برای ازدواج اما دیدی  اشتباهه

و من ی مشکل دارم اعتماد به نفسم بخاطر اینکه بالاتنم خیلییییییییییییییس کوچک پایین  چکار کنم میترسم همسرم سرد شع ؛)

معلمی هم شد شغل جدی؟ دولت داره از معلما مثل چی کار میکشه که تهش کمتر از 10 تومن بزاره زیر بالو پرشون 

کار زیاده فقط باید دنبالش باشی 

من خودم شخصا حالم از شغل معلمی و فرهنگیان بهم میخوره فقط عین برده کار میکشن مثل اداره ها 

طبیعیه،سعی کن با محبت به شوهرش و لذت بردن فکرت رو مشغول کنی می بوسمت عزیزم

طبیعیه تا یه جایی

من عاشق همسرمم. زندگیمو خیلی دوست دارم

ولی گاهی دلم برای بیخیالی و عشق و حال مجردی تنگ میشه

مثلا فکر میکنم الان اگه مجرد بودم راحت میرفتم، میگشتم، از پول آماده ی بابام خرج میکردم. مسئولیت نداشتم

ولی بعد باز یکم بعد غرق زندگی و عشقم به همسرم میشم.