بخوام بگم میگم هیچی
هر وقت بپرسن چیشده میگم هیچی ببین قهقه میخندم یهو اشکم بند نمیاد
گریه نمیکنما نمیخوام گریه کنم ولی اشکام شرشر میریزه
من ۱۸ سالگی یه اتفاق تلخی افتاد برام و کنار نیومدم باهاش الان ۲ ساب میگذره و هنوز هر لحظه هزار بار میمیرم و زنده میشم