2777
2789

سلام 

من ۳ سال قبل عاشق پسری شدم و باوجود مخالفت خانوادم باهاش ازدواج کردم. مجبور شدم برم شهر همسرم ۱۵۰۰ کیلومتر دورتر زندگی کنم

مادر شوهرم خیلی اذیتم می‌کنه، سه سال تحمل کردم ولی کارد به استخونم رسیده نمی‌دونم به پدرم بگم یا نه؟ 

الحمدلله 

بچه ها بعد مدت ها جاریمو دیدم، انقدررررر لاغر شده بود که اولش نشناختمش!
پرسیدم چیکار کرده که هم هرچیزی دوست داره میخوره هم این قدر لاغر شده اونم گفت از اپلیکیشن زیره رژیم فستینگ گرفته منم زیره رو نصب کردم دیدم تخفیف دارن فورا رژیممو شروع کردم اگه تو هم می‌خوای شروع کن.

نمی‌دونم از یه طرف چون انتخاب خودم بوده حس میکنم تف سر بالاست و از یه طرف نمی‌خوام وقتی من سر خونه ز ...

اخه بگو فک نکنن بی صاحابی بدتر اذیتت کنن

اول از همه با شوهرت مطرح کن بیین حل شدنی هست یا ته

اگر حل نشد بزرگترارو پیش بگش

اره بگو

من ۱سال نی خونه خودمم از مشهد اوردنم تهران ینی تهران عروس شدم عید خیلی بهم فشار آوردن بی‌خبر جمع کردم رفتم مشهد خونه مامانم بعد۲هفته باپدرمادرش اومد دنبالم باشرط اومدم سرخونه زندگیم درکل خیلی اذیت میشم اخلاقای خاصی داره شوهرم الان هنو بیرونه

با همسرتون صحبت کنید تا کمکتون کنه

ایشون میگه منظور مادرم تو نیستی! اصلا به حرفهایش گوش نکن 

ولی این خانم فقط وقتی من و شوهرم و خودش هستیم صداش رو می‌بره بالا و چرت میگه! 

الحمدلله 
اره بگومن ۱سال نی خونه خودمم از مشهد اوردنم تهران ینی تهران عروس شدم عید خیلی بهم فشار آوردن بی‌خبر ...


منم الان خونه پدرم هستم البته اومدم سربزنم و قهر نیومدم

شما با همسرت هم مشکل داشتی؟ یا فقط خانوادش؟

الحمدلله 
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز