شبیه ی پیرزن فقیر بود با چادر سیاه، بهم گفت کمک کن بهم، ی مقدار پول خورد بهش دادم ک برا صدقه کنار گذاشته بودم، ی چند تا اسکناس درشت هم بود گفت اونا و بده ندادم، شناسنامم کنارش بود اومد برداره ازش گرفتم
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
در ادامه خوابمم دیدم زندایی م، داره قبر مادربزرگمو با بیل میکنه، و خاکش و آماده میکنه، مادر بزرگمم توو تابوت چوبی بود، البته ک مادربزرگم سه ساله فوت شده
كاراي خيري كه ما ميكنيم، اول از همه منبع پولي كه ازش به عنوان كار خير استفاده ميكنيم بايد مشخص باشه. يعني مطعلق به خودمون باشه با زور و جبر نباشه،از كسي نگيريم كه بخواييم كار خير انجام بديم. در ضمن چه صدقه دادن چه كار خير كه بخواييم گره از كار كسي باز كنيم اگر با اكراه باشه و با رضايت دل نباشه،صدقه دادن به شيطون هست. مورد قبول خدا واقع نميشه. اين قسمت از خواب كه ميگه چنتا اسكناس بود كه ندادم و همينجور شناسنامم رو ندادم،اتفاقا كار خيلي خوبي كرده وگرنه چنتايي از صفات شيطان رو به خودش منتقل ميكرد. يعني باطنش خوب بوده و كم كم فهميده كه اون شخص شيطانه و خطرناكه و اينكه ازش نترسيده بخاطر اين هست كه اين خانم ايمانش قويه. ولي بگو روز به روز ايمانت رو قوي تر كن.
خواب مربوط به زنداييش هم اينجور ميتونه باشه كه در زمان حيات مادربزرگ،زندايي از مادرشوهرش چيزي خواسته و مادربزرگ بهش نداده و يا اينكه از طرف مادربزرگ كمي مورد ازار و اذيت قرار گرفته و با بيل زير و رو كردن يعني حرفارو مرور كردن در دل(مثلا زنداييت با خودش ميگه مادرشوهرم با من چه رفتاري كرد و بهم ظلم كرد و يا فلان چيز ميخواستم و بهم نداد. به اين صورت). اگر چيزي از مادربزرگ مونده،با رضايت ساير افراد وارث بدن به اين زندايي تا اگر چيزي تو دلش هست ،دلشو صاف كنه و اونو ببخشه