2777
2789

یه مرد بی عرضه ی خاله زنک ..... اعتماد به نفس کاذب

خرج زندگیش رو‌ هم‌من میدم

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

کار نمیکنه؟


کار می کنه ...حقوق کار مندی

من ۴ برابر اون‌حقوق می گیرم‌.....همه اش مونده تو‌بانک.....

با اینکه کلللی تو‌ زندگی خرج می کنم

من می تونستم خیلی بیشتر از زندگیم‌لذت ببرم.  دارم‌پاسوز  این‌مرد بی عرضه میشم

اصلا انگیزه ای برای کار و پیشرفت مالی نداره چون میدونه من هستم..... عصر که میاد تا شب که بخوابه فقط دنبال حرف مفت زدنه .... خواهرت اینوگفت..... فلانی به من حسودی می کنه و و این حرف ها


بد نیست..... پسرم دوسش داره

وجود پدر برای پسرها خیلی با ارزش هست و مهمه  که با هم‌وقت بگذرونن  اگه توانشو داری برای اون فداکاری کن و بمون 

یمی  از آشناها تو‌بچگی پسرشون از هم جدا شدن الان پسرشون حدود شانزده ساله هست  و همش داره با بچ های من درد دل می‌کنه گریه می‌کنه ناراضی از این زندگی که داره البته ظاهراً همه چیز برای فراهم هست و همه از بیرون فکر میکنن چقدر  با این مسئله راحت کنار اومده ولی این رنج درونی رو فقط برای دوستاش و همسن سالهای خودش بیان میکنه

وجود پدر برای پسرها خیلی با ارزش هست و مهمه که با هم‌وقت بگذرونن اگه توانشو داری برای اون فداکاری ...

دارم می سوزم‌و‌می سازم..... عمر و جوونیم تباه این مرد شد

یک عمر بخاطر رفتارش خجالت کشیدم

الانم که خرج میدم تازه با کمال پر رویی میکه این همه در آمد داری.... همینم‌نمی خوای خرج کنی ( در صورتی که من‌برای پیرم با جون  و دل خرج می کنم .... از مدرسه ی غیر انتفاعی ‌کرفته تا انواع کلاس ها ... سفر خارج.... همه و‌همه رو‌من میدم )

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792