نمیتونم خیلی اینجا باشم اما شوهرم از سر کار اومد من خودمو کلی خشگل کردم به خودم رسیدم اومد تو متهمم کرد به اینکه چرا ادم حسابش نمیکنم
میگه چرا من اخر از همه باید بفهمم که مامانت رفته تهران تو چرا به من نگفتی
ولی حاضرم قصم بخورم که بهش گفتم یادش نیست
ای خدا هر دفعه یه بهانه برا محل نذاشتن به من بی کس داره