بیاید بگید ازدواجتون سنتی بود یا مدرن؟؟😉

توی دوستی هم میشه عاقلانه پیش رفت

من سنتی ترجیح دادم اینطوری میدونستم احساساتم دخیل نیس فقط سوال میپرسیدم همههههه سوالی پرسیدم 

بنظرم تو سنتی نمیگی اشکال نداره مهم نیس 

ولی تو دوستی ممکنه بعضی چیزا رو بگی کنار میام چون بهرحال علاقه به وجود میاد

عزیزم عاقلانه ازدواج کن عاشقانه زندگی کن

منم سنتی ازدواج کردم البته مثل شما همیشه فکر میکردم باید اول عاشق بشم،اما بعد که عاقل تر شدم دیدم مرد زندگی اونیه که با خانواده و مردانه پیش بیاد نه تو کوچه و خیابون ودانشگاه و اینترنت.

خوب سنتیه دیگه 😊😊نمیدونی جلوی خونواده هامون چقدر رعایت میکردیمو رسمی بودیم مثلا باهم رودربایسی داشتیم البته اگه گشت ارشاد کمک نمیکرد و نمیگرفتمون شاید حالا حالاها دوستیمون ادامه داشت 😂😂😂😂

بعد چهار سال دوستي با يه دنيا عشق ازدواج كرديم 

هشت سال از ازدواجمون ميگذره و هنوزم عاشق هم هستيم

من میترسیدم با به نفر جلو برم بعد خونواده ها راضی نباشن بعد روح و روان ادم ضربه میخوره

الانم خیلیییی راضیم 

میترسیدم مجبور شم با یکی ازدواج کنم ولی یه نفر دیگه تو ذهنم باشه

ولی الان فکرم یه جاست اسوده اس شوهرم با کسی مقایسه نمیکنم کلا اینجوری خیلیییی خوبه

ازدواج مدرن خوبه البته بشرطیکه یه مدت زیر یه سقف باشین و کامل از اخلاقای ریز و درشت هم خبردار بشین ولی ایران امکانش خیییلی پایینه

بستگی به فرهنگ خونواده ها داره که کدو م بهتر عمل کنه 

الان بیست ساله 

بله حتما 

من معیارهایی داشتم مث پیرزنا اون موقع دوستان مسخرم میکردن 

وقتی اومد دیدم داره چیزایی که مد نظرمه سه ماه هم نامزد بودیم مطمئن شدم ازدواج کردیم

الانم عاشق همیم 

ماهم سنتي بود و واقعا ايمان داشتم عشق بعد از ازدواج بهتره

همينطورم شد

6 ساله ازدواج کردم به صورت کاملا سنتی چون 3سال بود خواستگاری میکردن اما من خبر نداشتم هنوز عادی نشدیم واسه هم و فعلا خیلی از نکات رو کشف نکردیم😂ولی به نظرم به نوعش ربط نداره دو طرف باید شعور زندگی مشترک رو داشته باشند

پدرم و پدرهمسرم دوست بودن و از بچگیه من پدر همسرم میگفته واسه فلانی فاطیما رو میگیرم اونا منو ندیده بودنا منم اونا رو فقط باباش منو دیده بود که اونم طی یه حادثه تلخ 3 سال قبل از عقد ما فوت شد و مادرشوهرم گفته بود دختری که شوهرم میگفت رو باید بگیرم و شوهرمم گفته بود اول ببینم بعد ما رو دعوت کردن خونشون ما که خبر نداشتیم واسه چی دیگه رفتن همانا و گیر دادن اونا همانا تا سه سال بعد که بابام راضی شد منم که خبر نداشتم اصلا مامانم گفت خونشون رفته بودیم من یادم نیومد دختر انقدر سر به زیر😋😂

سنتی

😂😂😂😂حالا نكنه؟

😐😐😐😐😐عجب