هر کاری میکنم هر چی فکر میکنم که اندازه یه عدس به همین کوچیکی دلخوشی برای زنده بودن و زندگی کردن داشته باشم میبینم هیچی نیست و هیچ کس نیست جسمم هست ولی انگار دیده نمیشم دریغ از یه محبت خیلی خیلی کوچیکه انگار اضافی ام دیگه هیچ امیدی ندارم انگار نباشم هم برا خودم بهتره هم برا دیگران چقدر بده حس اضافی بودن چقدر بده که هیچ دلخوشی و امیدی به زندگی نداشته باشی دیشب زنگ زدم دفتر مراجع درد دل کردم اونا فقط داشتن میگفتن آمیدا از خدا قطع نکن منم فقط های های گریه میکردم آخه چقدر صبر کنم چقدر تحمل کنم بلکه خدا یه نیم نگاهی هم به من بندازه خداااااا😭😭😭😭😭من تصمیمم گرفتم این دنیا اضافی ام دیگه نمیخام میخام لغت بدم از این دنیا🥹🥹🥹😭😭😭😭