توی یه آپارتمان ۴ طبقه هستیم . ۱ واحد مال ماست زن همسایه مستاجره. بعد الان نزدیک چند ماهه گوشیش سوخته نخریده . دیروز آمد در خونه ما گوشی منو بگیره به مادرش زنگ بزنه . یه لحظه احساس سنگینی کردم نگاه کردم دیدم داره نگاه دستبند م میکنه گفت گوشواره رو عوض کردی گفتم ن گفت فک کردم عوضش کردی دادی ستبند . گفتم ن بعد همش نگاه انگشترم میکرد. ( طلا زیاد نمیپوشم دیروز واسه تنوع یه انگشتر و دستبند انداختم ) بعد گفت مگه گوشی جدید نخریدی. (قرار بود گوشیم عوض کنم) گفتم آره گفتم برام بیارن گفت بدبخت بابات و....
بعد گف این گوشی نخر برو سامسونگ بگیر و... ول کرد رفت
بعد از اون سردرد دارم نمیدونم چی کار کنم مامانمم باهام دعوا میکنه میگه طلا ننداز اخه مگه یه دستبندی چیه؟