خواهرم یه خواستگار داره که از اقوام هم هست اما اصلا شرایط خوبی نداره..یعنی نه شخصی نه اجتماعی نه حتی شغل مناسب..تازه قبلنم ازدواج کرده..اعتیادم داشته..الان میگه همه چی رو ترک کرده ولی بابام قبولش نداره..ما هیچی نگفتیم فقط من از یک دوست مشترکمون خواستم نصیحتش کنه و بهش بفهمونه داره اشتباه میکنه ولی اون دوست یکراست رفت همه چی رو گذاشت کف دست خواهرم اینم خیلی بد با من حرف زد و بعدم قهر کرد..الان دو ماهه نه حرفی نه تماسی..حتی رفتم خونه مون از اطاقش درنیومد منو ببینه...دلم خیلی گرفته ...من فقط خیرشو خواستم چرا اینجوری جوابمو داد...چیکار کنم؟
اصلا نذارید ازدواج کنه حتی با زور خودشو بدبخت میکنه مردای سالم میان خاستگاری بعد ازدواج ...
فعلا همینکارو کردیم بابام ردشون کرده اما خواهرم میگه منتظرم کارمناسبی پیدا کنه هرجور شده باهاش ازدواج میکنم!!! فقطم از سر لجبازی با ماها میخواد اینکارو بکنه وگرنه عشق و اینا وسط نیست