۵ روزه تو خونه ام بیرون نرفتم ایشونم خونه بودن سر کار نبودن
باردارم در حالت کلی ام افسردگی گرفتم چ برسه همش تو خونه بشور بساز و بپز
بهش گفتم من شکمم تیکه تیکه شده روغن نارگیلم تموم شده چند روزه پوست دلم میسوزه ، بریم روغن بگیرم چربش کنم
تیشرت و شلوار راختی تنش بود گفت بریم…
گفتم خب پاشو درست لباس بپوش، خودمم تیپ زدم قشنگ مرتب ارایش…گفت نمیخاد دیگه میریم ی روغن میگیری میایم من پیاده نمیشم
گفتم برو لباساتو عوض کن شاید خاسیم تو یجا پیاده شی من با این شکم ک نمیتونم هی پیاده شم و بشینم شاید بخایم بریم شام بخوریم گفت شام میگیریم میاریم خونه
گفتم تا عوض نکنی من از در خونه بیرون نمیام
گفت باشه(با منت)
رفتیم روغن گرفتیم اومدیم گفتم واسم سیب زمینی با سس قارچ میگیری چند روزه هوسم شده ، وایساد در رستوران گفت بیا بریم بشینیم بخوریم نگا کردم دیدم دمپایی انگشتی پوشیده با شلوار جین😐😐😐گفتم من پیاده نمیشم با این کفشات
بگیر ببریم خونه بخوریم
دعوا ک اره مگ دمپایی چشه(شهر ما کوچیکه هر لحظه امکان داره یکی ببینه من دوس ندارم با این ظاهر)
گرفتبم اومدیم خونه حالا همش منت داره
واقعا مقصر منم؟؟