عزیزم هیچ فرقی نمیکنه هر کی نوع افکار خودش براش سخته
مهم ماهیت وسواس و اجباره که به شدت آزاردهندس ... منم وقتی فکرامو تحلیل نمیکردم تا بدونم کسیو نفرین کردم یا نه فقط عذاب بود که میکشیدم.... ماهیت ش یکیه هم از تو وسواسه هم چیری که من مبتلا بودم
راهش هم یکیه برای درمان باید پا رو قوانین و مناسکت بزاری ... من دارو خوردن آروم تر شدم ولی در نهایت این خودم بودم که چرخه بررسی و تحلیل و مرور مداوم رو شکستم و قطعش کردم
تو هم هر چند سخت از یه جایی زنجیره رو قطعش کن
و خودتو توجیه کن که هیچ خطری پیش نمیاد و اینا فقط زاییده ذهن ترسو و محافظ کاریه که مریض شده