سلام دوستان پدر من همیشه زندگی شو فدای برادر هاش کرده همیشه در حق ما کوتاهی کرده بخاطر اونا چند سال قبل یه مغازه داشتیم نصف شو همینجوری زد به اسم عموم اونام که برای اون مغازه زحمت نکشیده بود هر چی کار کرد گذاشت جیبش خرج کرد و جنس نیورد و مغازه ورشکست شد و ما به تنهایی ضرر و دادیم خلاصه که تا بوده همین بوده الان مشکلم اینه من چند ماهه فرهنگیان قبول شدم حقوق میگیرم بابام مجبورم کرده ضامن عموم بشم 🥺 هر چی مخالفت کردم فایده نداشت خیلی دیکتاتوره عموم بد حسابه به زمین و زمان بدهکاره اون وقت من که یه دختر دانشجوعم مجبورم میکنه ضامن اون بشم تو خونمون دعواست مخالفتم فایده نداره از غصه معده درد گرفتم
من این همه درس خوندم که از زیر منت راحت بشم الان ارامشم ندارم