بچه ها من نامزد کردم فروردین ، شهریور عقد میکنیم
ولی اصلا حوصله بچه داری ، روزی دوبار آشپزی کردن ، مهمون داری کردن ، رفتو آمد با خانواده همسر، تمیزی خونه ، اینکه بشینم سبزی پاک کنم و کدبانو باشم رو ندارم
نامزدمودوس دارم ولی بیشتر دلم میخواد باهاش دوست بمونم و ازدواج نکنیم. حوصله کارای خونه و مسایل زندگی متاهلی رو ندارم
خیلی چالش داره زندگی ؟؟؟؟؟
دوس دارم همه تایمم برا رشد و پیشرفت خودم باشه دکتری بخونم زبان بخونم، برم سرکار موردعلاقم.
همه اینارو به نامزدم گفتم ، گفتم من خیلی دختر کدبانویی نیستم.
همه خواسته ها و حداکثر توانم تو زندگی رو گفتم هیچی نمیگه با خنده و شوخی عادت داره از همه چی رد بشه انگار براش مهم نیست.
حس میکنم به بلوغ ازدواج نرسیدم یا ب قول دکتر هلاکویی کالای ازدواج نیستم.
من ۲۸ سالمه بچه نیستما 😅🤦🏻♀️