شوهرمو میگم ،اوایل بدک نبودیم اما بعد ۷سال جنگ و دعوا دیگه ذره ای حس تو دلم نمونده.بیشتر وقتام ازش متنفرم.همش حس یه کمبود محبت از جنس مخالف تو دلمه.اما بخاطر بچه ام میگم تحمل کنم.
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
از ته قلبم درکت میکنم این روزا رو گذروندمتازه من بجه ام ندارم
پس خواهش میکنم اشتباه منو نکن.جونم به جونش بسته اس.شب خواب بود یکم صدامون بالا رفت بلند شده میگه توروخپا دعوا نکنین من یه بچه کوچولوام میترسم.همش ۴سالشه.
کلا ادم من نبود.محبت کلامی هیچی بلد نیس خودمم که زبانا بهش میگم باید اینو بگی اونو بگی اصلا براش مهم نیس پشتشو میکنه میخوابه.حال حرف زدن نداره انگار.باباشم اینجوریه مدلشونه