بلاخره اومدممممم

مرسیی بچه هااا😂😭🎀

بخوام خودمو معرفی کنم خلاصه میشم تو هنر عاشق و دلخسته هنر 

مخصوصا نقاشی، شیرینی پزی (همه کارای قنادی کیک خامه ایی و، تارت وشیرینی مربایی...) و موسیقی و ساز مورد علاقم ویولنسل

من با این خصوصیات که هیچ کلاسی تا الان که 19 سالمه براشون نرفتم و صرفا استعداد ی که خدا در اختیارم گزاشته از پس قنادی و نقاشی برمیام به اندازه خودم و توانم و عاشقشونم( بعدا که بیشتر باهم اشنا شدیم همرو نشونتون میدم) ذوق من تو درست کردن و کشیدن و گوش دادن به ساز مورد علاقم مثل ذوق خوردن یه بستنی خنک وسط گرمای تابسون همونقد شیرین و دلچسبه

میخوام در آینده نه چندان دور قنادی خودمو وسط تهران بزنم با کلی عشق تمام آیتماش با عشق و علاقه ادامه میشه 

این اصلی ترین هدف منه در کلاش نقاشی و حرفه ایی انجام میدم گالری ادمای معروف تو هنر و شرکت میکنم نقاشیای خودمو میزنم تو گالری خودم🫠🫠

حتما تابستون ویولنسل و شروع میکنم تا 4 5 سال دیگه جز خوبای ویولنسل باشم و با بقیه دوستان برم اجرا برای مردم برای بچه های بی سرپرست برای خانه سالمندان🥲

من پر از ایده های قشنگم

اما این منی که به شما معرفی کردم بخاطر جبر زمانه و تعصب کور کورانه خانواده وارد رشته تجربی شد و از همون اول به سختی واردش شد و در ادامه هیچ علاقه ایی نشون نداد به درس خوندن و هرسال بدتر از پارسال فقط تو رویا سه کلمه قنادی، موسیقی، نقاشی به سر میبرد (اون موقع شرایط رفتن کلاسارو نداشتم) 

رفت رفت رسید به کنکور و طبق چیزایی که گفتم قطعا نتیجه خوبی نبود ولی من نه ناراحت بودم نه پشیمون چون بارم برمیگشتم نمیخوندم اون سال یکی از فامیلامون پزشکی قبول شد و مادر من عاشق همین بود عاشق این بود که بچش تو درس موفق شه و حتی بهم گفت اگه قنادی هم بزنی باز هم برای من موفقیت محسوب نمیشه من درس دوست دارم🫠🥲با تمام اون انرژیایی که به من داد و تو شرایطی که بودم تصمیم به گرفتم پشت کنکور بمونم یسال دیگه در رویای خودم +کلی درس نخونده 

چنتا کتاب گرفتم و روزای اول خوندم گشتم دیدم واقعا به هیچکدوم از رشته ها هیچ علاقه ایی ندارم باز برای دلخوشی مادرم دیدم فیزیوتراپی از همشون نسبتا برای من بهتره که چند ماه بعدش ازونم دل چرکین. شدم و دیگه پرس نخوندم کم کم به خودم اومدم چرا زیر حرف زود بمونم

چرا علاقمو دنبال نکنم در اخر هرکار کنم میگن خودت و خواستی و من مونده بودم با کلی دو راهی و استرس و ترس 

و مدام با خودم کنجار میرفتم داره از بعد های مختلف دنبال دلیل های مختلف بودم تا خودمو قانع کنم اما دلم اروم نمیگرفت گذشت و گذشت تا رسیدیم به الان 

دختری با اون همه رویای قشنگ که درگیر کنکور و امتحان نهایی که هیچ ربطی بهش نداره فقط میره که رفته باشه سر امتحان قبلی تصمیم گرفتم عرضه به خرج بدم و تابو شکنی کنم سر انتخاب رشته و برم رشته ایی که باز به قنادی نزدیک تره و هنری هم هست ذوق هنریمو حفظ میکنه 

اما این تابلو شکنی مثل یه تقیر بزرگه یه مرگ و یه تولد جدید 

نمیدونم از پسش برمیام یا نه اما تلاشمو میکنم این بار نمیخوام مثل امسال که تاوان دادم به سن 24 25 برسم ببینن نه اون مدرکی که اونا دوست داشتن به دردم خورد نه اونا دیگه براشون مهمه که من خودم خواستم یا نخواستم و از حسرتای من بی خبرن 

فقط از خدا میخوام کمکم کنه تو این راه سخت قنادی به پول زیاد نیاز داره 

باید از تابستون کار کنم تا بتونم پول ترم اول و در بیارم و بعد برای ترم دوم +وسایل قنادی و نقاشی امید وارم از پسش برمیام 

و این من 19 ساله بودم هنوزم ذوق سه کلمه خودمو دارم مرسی که تا اخر خوندی 🫠🫠