میشه راهنماییم کنید
من تاقبلا میگفتم بابام مانع ازدواج بخاطر اعتیاد بابام کفوت کرد حالا دادا بی غیرتم شده بلای جون خداهدایتش کنه
اون پسره مادرش۶ سال پیش فوت کرده با باباش زن باباش زندگی میکنه ۲۷سالشه ۱۰سالشه بیمه داره روپای خودشه تو جایی ک کار میکنه ب عنوان آشپز و قناده پسرع جای پیشرفت داره تا دیپلم خونده قبل از ک ببینمش بهش حس خیلیییی مثبت داشتممم اصلا دیدمش همون بود همون ارامش ک داشتم بود
من چهرم قشنکه ولی تپلم
حالا شرایطم دانشگاه ول کردم کنکوریم
وضع مالیمون خیلی پایینه مامانم کار میکنه داداشم نمیدونم نفرینش کنمم یان
ی داذاش ۱۴سالع دارم
رک بگم از لحاظ جن سی ب شدت نیازررر دارم اصلا قابل توصیف نیست
قبلا میگفتم بابام مانعه حالا داذاشم هی رد کنم هی مشکلات بدتر
خوبیش اینه ک درکمون میکنن میفهمن اوضاعو
من اگ ازدواج نکنم داداشم دقم میده از پسره خوشم اومده گفت درس میزارم ببخونی پیشرفت کنی جاش برسه خودشم میخونه ادم بادرکیه
من بامخبت بارسیدگی احترام بهش میتونم اوکیش کنم
سال بابام بهمن میدیم کلیییییی استرسسسس دارم
داداشم ی ادم بب درک بیشعوررر ببین خیووون وضعش بهترازاینه
استرس جهاز دارم اوضاع شرایط داغون زندگییبیییی مخم داره میپوکه
پسره ذانش درسته درستع خونه ماشین نداره حقوقش نپرسیدم ولی گف خوبه
ولی ادمی بنظرم میتونه خوب درکم کنه پشتم باشه
بهترازاین ک زن ی ادم پولدار بیشعور بشم