شوهرم معلمه. سه سال پیش تو مدرسه جلسه ضروری داشتن همه مادرا رو گفته بودن بیان مدرسه برای جلسه خیلی ضروری. البته اداره گفته بود. موقع جلسه مادر یکی از بچه ها نیومده بود مدیر به شوهرم میگه بهش زنگ بزن بگو چرا نیومدی یه ۵ دقیقه بیا و برگرد باید یسری فرم ببری و فلان. شوهرمم زنگ زده به مادره اونم گفته نمیتونم بیام. شوهرمم گفته ۵ دقیقه بیشتر وقتتون رو نمیگیره یسری فرم هست باید پر کنیدو.. اونم میگه نمیتونم و قطع میکنه. شب همون روز به شوهرم پیام داد فکر نکن نمیدونم واسه چی اصرار میکردی بیام میخواستی منو ببینی!!
شوهرمم بهش گفت این چه حرفیه میزنید این جلسه از طرف مدرسه بود و همه مادرا بودن و..
بعد ازون یکی دوبارم باز جلسه داشتن ک مدیر خودش زنگ زده بود بهش بره ک باز زنه به شوهرم زنگ زد گفت فکر نکن نفهمیدم ک بخاطر اینکه منو ببینی مدیر رو مجبور کردی زنگم بزنه بیام. بعدش دیگه زنگهاش شروع شد اولا روزی ۱۰ بار زنگ میزد دیروز رفتم سر گوشی شوهرم دیدم ۲۰۰ بار زنگ زده. البته رو بلاکه شمارش