دوروز بعداز عروسیمون خونشون بودیم میخواست فرش۱۲ متریو جابجا کنه هم شوهرم بود هم خواهر شوهر خودش هی بمن میگفت اونطرف فرشو بگیر منم ساده اومدم بگیرم عمه شوهرم ازم گرفت گفت مگه عروس دوروزه کار میکنه.فهمیدم این مادرشوهر ظالم چه نقشه ای کشیده برام منم کشیدم عقب .رفتو آمدمو کم کردم
بی انصاف انتظار داشت مثل کوزت براش کار کنمو خونه تکونی کنم براش.من تو خونه بابام از این کارا نکردم.