هیچوقت اجازه ندادم با هرکسی دوست بشه ،،،همیشه جلوی چشم خودم بادوستاش بازی کرده،،این مدت فشارکاریم خیلی زیاد بود وکم توجهی کردم بله تغییر خودمم هست ولی انبار بیشتر حواسم رو جمع میکنم
رودربایستی من به خاطر سنه اون خانم بود
بعد از این هم لطفا سر تربیت بچه ت با کسی ،رودربایستی نداشته باشن هر چقدر که طرف محترم و به قولی مسن باشه
ایشون اگه شعور کافی داشتن بلند نمی کردن به خاطر همچین مسئله ای بیان دم درتون
به هر حال شما اختیار دخترتون دارید و حتما صلاح دیدید که باهم بازی نکنن ،دیگه بحث و دلخوری مادرا بی معنیه
بله عزیزم موافقم تربیت بچه چیز شوخی برداری نیست خانواده شوهرمن خیلی بی پرده ن یعنی مادرشوهرم جلو پسراش هر حرفی حتی مسائل جنسی حرف میزنه من حالم بد میشه بخاطر همین هیچ وقت اجازه نمیدم دخترم باهاشون تنها باشه وقتایی هم که کنارمه میبینم شروع کردن دست بچه مو میگیرم خداحافظی میکنم چندین بار گلایه کردن ولی من محل ندادم
منم میگم خوشم نمیاد بچه م از الان چشمو گوشش باز بشه میگه بچه س نمیفهمه چی میگیم بعدشم باید بفهمه دیگه فردا بزرگ شد بدونه چی به چیه خیلی بی منطقه شوهرم همیشه میگه حلالش نمیکنم از همون بچگی کاری با ما کرد همه بلوغ زودرس شدیم
به من میگه طرز فکرت غلطه،،گیریم طرزفکرم غلطه ،،آخه به توچه من می‌خوام بچمو باهمین طرز فکر بزرگ کنم
دخترخودش ۱۴ سالگی بایه مرد زن و بچه دار فرار کرد انقدرکه طرزفکرش درست وبازبود وحالا۱۹ سالگی بعد یه بچه طلاق گرفت
عزیزم همه حرفای اطرافیانو ول کن یه مادر صلاح بچه شو بهتر میدونه خودت مواظب بچه ت باش زمونه بدی شده به هیچ کس اعتماد نکن بچه ها فرشتن ولی ما بزرگترا تبدیل به اژدهاشون میکنیم اون بچه هم احتمال زیاد مقصر پدرمادرشن
