دوستم مهاجرت کرده خیلی پشیمونه. می گفت کلی هزینه کردم کلی تلاش کردم که زبون اون کشور یاد بگیرم تهش می بینم قرار نیست هیچ وقت وقت شهروند درجه یک آن کشور باشم
می گفت با اینکه مهندس هست. تو شرکت هایی که می رن کار می کنند اطرافم پر از پاکستانی و هندی و افغانستانی و ... مهاجر هست می گفت خود کارمندهای که اهل اون کشور هستند آنقدر لباس های برند و گرون می پوشن و فقط با خودشون در حال گفتگو و بگو و بخند هستن (می گفت کارهای سخت شرکت با ماست و بهترین حقوق ها رو اونها می گیرن)
می گفت وقتی همکار هندی می ره دستشویی بس که ادویه می خورن یه بوی بدی فضای دستشویی می گیره که تا چند ساعت نمی تونی بری سرویس بهداشتی!
الان نزدیک ۴۰ سالشه و هنوز ازدواج نکرده. می گفت اونجا کسی دنبال ازدواج نیست همه فقط برای رابطه میان!
تو این سن می گه نه دیگه برام ایران فایده داره که برگردم نه اینجا فایده داره که بمونم!