همیشه بدم میومد خانما اینجا از ناراحتیشون حرف میزدن میگفتم ک چی بشه
حالا ایقد ناراحتم و اشکم بند نمیاد دارم خفه میشم
هیچوقت بعضی از ادمای زندگیمو نمیبخشم
هیچوقت
خیلی امشب دلم ب حال خودم سوخت
نامزدم ادم خوبیه بعد ۵سال سختی بهم رسیدیم
اونم تازه رفته سرکار کل پس اندازشو خرج عقد کرد جشن گرفت ک عروسی نگیریم
حالا نوبت منه من از بچگی تا الان مامانم خرجمون کرده با زحمت
بابام هیچ کاره بود
حالا نامزدم هی میگه ب بابات بگو کی میخوا جهاز بخره پس دیر شد
چقد از کلمه پدر متنفرم وقتی ایجوری اشک میریزم کاش پدری نداشتم تا دردم کمتر باشه
من نصف جهازمو خریدم مامانم برام کم نمیزاره با جون کندن برام جمع کرده
حالا برا چند تا وسیله نفسم داره میگیره
دلم میخوا دزدی کنم ولی ب پدرم رو نزنم
شوهرمم ک ذات پدرمو نمیدونه فک میکنه خیلیییی ب فکر ماهه
هییی خداشکرت
فقط دلم پر بود اینارو گفتم
نمیخوام کسی دلش بسوزه برام
