توی یه خونواده ی هنری بزرگ شدم.مامانم خیاط هستن و مغازه دارن و همیشه صبح تا شب باید دوخت بزنن.بابام هم قناد هستن و کیک های عروسی و تولد میزنن.
هر دو به خاطر کار و مشغله ی سنگینشون معتقدن هنر مسیر جالبی برای زندگی و کسب درآمد نیست.هنوزم عاشقانه کار می کنن چون میگن براشون لذت بخشه...حس خلق کردن و بیان احساسات در قالب یک اثر..اما...
داستان زندگی من از اون جایی عجیب شد که آزمون ورودی یک مدرسه ی خاص برای ریاضی و یک مدرسه ی خاص برای گرافیک و انیمیشن سازی دادم.
هر دو رو قبول شدم اما پدرم گفتن"کسی که ریاضی نمونه دولتی قبول میشه،هنرستان نمونه نمیره".
الان معتقدن منظوری نداشتن و شاید باید می ذاشتن خودم تصمیم نهایی رو بگیرم.
ولی ۴٠۵ کنکور دارم(:
به راستی مسیر هنر زیباتر از تکنولوژی و مهندسی نیست؟من عاشق هنر نوشتن،خلق کردن،رسم کردن و معماری ام.
نخونم که معمار بشم؟(: