از صبح تا شب غر میزنه سرم تشر میزنه سرم
۶۰ سالشه ولی مث ۹۰ سالهاس
یک ساعت از خونه میرم بیرون داد و هوار میکنه منم ببر تو منو نگهبان این ط ویله کردی
دارم ۲۳ میشم
انقد حسرت میکشم میگم کاش سر زندگی خودم بود
جوونیم داره میسوزه
خواستگاری ام ندارم💔
کم عقل بازیم زیاد در میاره
همه کارای خونه رو دوشمه بازم شانس ندارم
اون فقط سرویس و حموم میره
مثلا یکارش رفته تو کوچه از رو چارپایه پاش پیچ خورده بردمش استان بیمارستان اتل بستن
همسایمون اومده یذره اتلش و باز کرده کشیده بالا انگشتاش مثلا هوا بخوره اتل و باز کردیم ورم هنوز هست
اینم منو کشته
داداشم ام شرایطش جور نیست هی میگ زود باش منو ببر دکتر من پام عفونت داره ورمش خوب نشده
میگم پول نداریم یکم صب کن میگ من تا کی صب کنم نمیتونم راه برم