2777
2789
عنوان

موجودات ناشناخته

77 بازدید | 11 پست

خواب دیدم ی شیر سفید کوچیک قد موش اومد،بعدش کم کم بزرگ شد ،قیافش عوض شد ی چیزی بین انسان وحیوان ،گریه میکرد گرسنه بود ،بهش شیر خودمو دادم ،بعد ی دفه شروع کرد به حرف زدن گفت من پدرم رباته،مادرم ماورایی،مادرم دعوام میکرد میگفت چرا شیرش دادی ،باید بری آزمایش یهو از موجود ناشناخته مریضی نگیری،دیگه بیدار شدم اینجاش،

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

نمیدونم چرا خندم گرفت 😂

مخصوصا اونجا که گقتی بهش شیرم دادی 

همه دنیام ،همه سرمایه زندگیم بچه هامن . باهاشون بزرگ شدم مادرشدم .اصلن زندگی من از وقتیکه طعم مادری رو چشیدم شروع شد و اونوقت بود که انگار خدا منو دید و بهم همه چی داد . دستهای کوچولویی که هرروز لمست میکنه بغلت میکنه و بوست میکنه ‌.تمام تلاشمو میکنم تا آینده درخشانی براتون بسازم فسقلی های من . از خدا میخوام این حس ناب و به همه چشم انتظارهای نینی سایت ببخشه و خدا دل همه رو شاد کنه آمین یا رب العالمین 

ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792