تو این چندسالی که باهاش سنتی ازدواج کردم و زندگی میکنم همش بداخلاقی ازش دیدم وسیله میشکست و بابد حرف حرف خودش میشد . و اینکه کوچکترین مسائل رو دهن لقی میکرد اینم بگم که خیلیارو ديدم میگفتم شوهراشون همینطوری هستن دل دادم به دلش گفتم خوب میشه .. اما خب دیگه احتیاط میکردم حرفی نمیزدم که چیزی داشته باشه برادبقیه بگه . از خیلی از خواسته هام گذشتم مثلا دوس داشتم برم زبان فرانسه یاد بگیرم یا با توجه براینکه رشتم کامپیوتره خواستن برم سرکار نمیزاشت ب اینها کنار اومدم
بعد ی مدت گذشت و چون از اول بهش شک داشتم چون خیلی هیز بود
متوجه شدم خیانت کرده اونم خیانت جنسی.
الان دارم به طلاق فکر میکنم
اما هنوز دو به شک هستم اینکه گفته تغییر کرده و به زندگی ادامه بدیم .ولی این آدم خیلی ازین قولها داده و همینکه من نمیتونم خیانتش رو فراموش کنم وقتی فیلم و عکس هایی که برای همدیگه فرستاده بودن رو دیدم حالم از خودم بهم خورد که این چه انتخابی بود کردم.. بچه نداریم
ولی نمیتونم جدا شم حس میکنم طلاق برام سنگینه .
موندم این وسط .
اینم بکم الان خونه خودمم هنوز برا طلاق اقدام نکردم