سلام دوستان
اعصابم خیلی خرابه هیچ کس رو پیدا نکردم حرفمو بهش بگم اومدم اینجا
دیشب داشتیم خواهرشوهرم رو میبردیم جایی پیاده کنیم که بین صحبتهاشون شنیدم ک قرار گذاشتن با شوهرم امروز هم برن بیرون
در حالی ک شوهرم صداش در نیومد ب من بگه و من فهمیدم خیلی وقتا ک دیر میاد خونه میره به کارهای اونا رسیدگی میکنه و جالبش اینجاس خواهراش ب راحتی بهش دستور میدن ک مارو کجا ببر و بیار در حالیکه من یه برون بخوام برم شوهرم هزار بار کوفتم میکنه و بچه کوچیک دارم که اونو نگه نمیداره و بهانه میکنه ک من نتونم برم
خیلی کفری شدم ازش و از دیشب تا امروز باهاش حرف نزدم
شما باشین چجوری رفتار میکنید؟