تو خونه تنهاست دختراش هم ازش دورن...
منم عقدم توقع داره هر روز من برم بهش سر بزنم و اونجا بمونم و شب هم بخوابم ...تا اینجا یکم قابل تحمله ولی وقتی اونجام غیر از کارای روزانه خونه برمیداره پرده میشوره یا یکارایی که شاید از پارسال مونده وقتی من میرم اونجا یادش میفته کجاها کثیفه و ...
واقعا شما جای من بودین چیکار میکردین؟خسته شدم واقعا...نگین کار نکن و نرو که دو روز نرم روز سوم برم میگن دو روزه نیومدی و فلان...
خب برو!
عزیزم دقیقا نباید بری
الان عقدی . باید حد و حدود ها رو مشخص کنی
یه کاری برای خودت پیدا کن .تا شاغل نشی همینه.
نرو یه پا وایسا.
خخ .حمومم ببرش
گلثوم جان آرامش خودتو حفظ کن🦦😂
نرو وقتی میگن نیومدی بگو درگیر بودم کار داشتم خلاصه بهانه بیار
اوووووو
از الان تا اخرعمرت فاتحه ی خودتو بخون چون به عنوان کوزت ثبت شدی.
هررکاری اول عقدت انجام بدی دیگه همونجوری تو ذهن همه میمونی.
تنها راهت اینکه بری و بگی خسته ام کار نمبکنم ، دوست ندارم فلان کارو کنم. بزار یماه تو قیافه باشه ،حداقل یه عمر راحتی.
من اوایل که خونه مادرشوهرم کارنمیکردم خیلی موذب بودم ، ولی الان حوری شده خودم بخوام کار کنم نمیزارن میگن تو بشین
خب بگه، اولا کمتر برو تماس بگیر بعدش تماس و هم کمش کن و هفته ای یکی دو بار سر بزن
چند بار که تو این کارای سنگین کمک نکنی و به روی خودت نیاری دیگه وفتی شما هستی انجام نمیده
وفتی میری در حد عادی یه کمک بکن فقط
مامان من همیشه میخواست عروس خوبه باشه و همه کاراشونو میکرد آخرم هیچکی قدرشو ندونست
