از اول زندکیم خرید خونه رو خودم کردم هیچ پدری نبود که خرید کنه بیاره ما فقط بنشینیم بخوریم چقدر راحته زندکی دیگران من از اولش برای یه لقمه نون باید کلی زحمت میکشدم چقدر زندکی بهم سختی داد چقدر سخت بود بعضیارو میبینم جلوی ماشین فرقی نمیکنه چه پورشه چه پراید میشینن شوهر میره خرید از کارت خودش تمام زحمت خریدحملش همه چیش پای مرد فقط خانوم مسعول پخت و پز هستن حتی برای تمیزی نظافت چی میارن اما من مادرم شامس از مرد نداشتیم همیشه خودمون آواره خونه پیدا کردن دول دراوردن خرید کردن
🥲💔
خدا کریمه امیدتو از دست نده
درکت میکنم
منم همین بودم و هستم ، گاهی دلم یه مرد قوی می خواد که بهش تکیه کنم
خودم خسته شدم از قوی بودن
میدونی دیگه حتی به خدا هم اعتماد ندارم احساس میکنم منم کرده ایینه عبرت دیکران هرجا میخوان مثال بزنن از من استفاده میکنن😞😞😞خیلی خسته ام گاهی شده سه روز هیچی نخرم نه از بی پولی از خستگی از تکرار از اینکه افسرده شدم هیچ مردی نبوده و میست حمایتم کنه یعنی سهم ما فقط از آسمون نیومد
باوجود همچین آدمای شریفی مثل تو که میتونی با هزار تا روش دور از جونت ساپورت مالی بشی ولی شریف زندگی میکنی میفهمم هنوز دنیا جای زندگی کردن هست
وای دردت
هی میدونی روزگار چقدر تلاش داره تا ادمو خراب کنه میدونی تا خرابت نکنه دست از سرت بر نمیداره همیشه دلم میخواست با هیچ مرد غریبه ای حرف نزنم ولی روزگار کاری کرد که خودم شدم مرد دیگه زن بودم از یا م رفته
حتی مرد هم هست حس شما رو دارند میگن خدا رزق و روزی واسه ما نگذاشته خب یه عده هست از پدر خمایت شدن و به نون نوایی رسیدن یه عده هم با تلاش خودشون، اتفاقا اونی که با تلاش خپدشون رسیدن پیششون شیزین تره
بدبختی اینجاست پد من پولدار بود به شدت امااااا عدالت بی عدالت سایش بالاسرم نبود جون پدرم آدم زن باز و مال حروم خوری بود ترکش کردیم اونم لج کرد کمک مالیمون نکرد هنوزم شب جمعه ها به روحش لعنت میدم اکه آدم عوضی نبود الان شرایط ایده ال بود ولی جه کنم که نه شانس از پدر نه همسری امد زندکیم بخدا یادم میاد از اولش سگ. دو زدیم با مادرم به خاطر به لقمه نون
انشالله تا سال بعد کنار شوهرت یه جوجه حامله باشیییی بیای خبر خوششو بهمون بدیییییی دعا میکنم برات انشاللللللهههههه انقددددد خوشبخت بشی که این روزا رو فراموش کنی🥰🥰🥰🥰🥰💓💓💓💓💓
بد تر از همه اینجاست که تموم فامیلمون منو به ایم دختر حاجی از بچگی میشناختن منو چون پدرم پولدار بود ولی به ما نمیداد هم از حسادتشون محلم نیمدادن طردم میکردن هی میومدن پیش من دخترخاله هام میکفتن ما بابا داریم تو نداری دلت بسوزه از اون ور هیج ارکانی ممنون نمیکرد بخدا اگه مادرم تلاش نمیکرد من کرسنگی مرده بودم
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
15 ثانیه پیش
15 ثانیه پیش
16 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
