پسر داییم
۵ سالم بود مامانم میکه کنارش دراز کشیده بودی کارتون میدیدی
یهو بلند شدی دستاتو کوبیدی بهم گفتی مامان من بزرگ شدم با فلانی میخوام ازدواج کنم خیلی خوشگله
بمیرم برای دل خودم
الان ۲۱ سالمه
همچنان عاشق ی جفت چشم مشکیم ک عاشقم نیست (:فقط اومد با دلم بازی کرد رفت