خاطرات آمپول و تزريق و درد و ...
از کدوم آمپولا😁
من یه بار بعد امپول گلاب ب روتون بالا اوردم😣
من از ترس امپول زدن یه گوشی گم کردم🙈🙈🙈
یه شب آمپول زن زن نبود رفتم پیش مرد آمپول زدم خیلی خجالت کشیدمممم
چه ماهرانه نی نی یارها رو پیچوندی
من بچه بودم میخواستن بهم امپول بزنن انواع فحشهای ناموسی رو به امپول زنه میدادم.
اصن یه وضی بود!
من ي باز رفتم دراز كشيدم رو تخت حالا مامان و بابامم بالا سرم بودن ك در نرم اخع گِتَم ميگيره يهو😐بعدش دكتر خواست امپول و فرود بياره در ك ي و ن م ديد اصن نيستم ب سرعت باد فرار كردم بدون كفش😐😐😐😶😶
من با دوستم كه هميشه ادعا مي كرد اصلا صداش در نمياد موقع تزريق رفتيم براي پني سيلين زدن چند سال پيش جوري داد زد كه تزريقاتيه بدجوري بهش غر زد كه كارت درست نبود
کلا از امپول میترسم بچه که بودم از مطب دکتر تا در خونه با مامانم گرگی میکردیم جز برا دندونم که مجبورم دیگه امپول نمیرم بزنم اصلا هنوز امپول نزده من دردم میگیره انگار
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز