اول بگم این دختر عموی شوهرم عروس خودشونو خیلی با من مقایسه میکردن از روز اول هی میگفتن عروس ما سرتره فلانه من حامله که بودم میگفتن زوده عروس ما داره میره کلاس رقصو فلان زد همون موقع عروسشون خیانت کرد صداش همه جا پیچید عصر خونه عمه شوهرم بودیم دختر عموی شوهرمم امد اول دختر خواهرشوهرمو بغل کرد هی بوسش کرد اصلا انگار بچه ای دیگه نیست اونجا خلاصه پسر منم ۱۵ ماهشه یکم که گذشت ادم بلاخره درسته بچه اس ولی ی واکنشی نشون میده هیچی پسرم رفت نشست جلوش ی نگاه انداخت ب پسرم و میوه پوست کند داد دست دختر خواهرشوهرم پسرم رفت جلوتر دست ب بشقاب بزنه اروم هلش داد اینور من حواسم بود فکرد ندیدیم بعدم موقع امدن ی صد تومنی در اورد داد دست دختر خواهرشوهرم اینم بگم اصلا صمیمی نیستن با خواهرشوهرم که بگم بخاطر اونه
ببخشید ولی دختر عموی شوهر باز گوز کدوم ک و ن که بخواد رفتارش برات مهم باشه به درک.
هیچی انوقدر آدم مهمی نیست ک بخام به رفتارش با بچم اهمیت بدم
حالا من بچه یکی از نزدیکانمو انقدر تحویل میگیرم ،پدرو مادرش کوچکترین ریکشنی ندارن مثلا فلانی با تو ،فلانیه ها
هیچی نمیگن بچه هم گارد داره
ولی کسی دیگع بچشونو تحویل میگیره ،زود طرفو معرفی میکنن به بچشون،فلانیه برو پیشش ،یخ بچه هم بعد معرفی والدینش آب میشه و میره سمت اونا
وا چه بی شخصیت
اصلا اهمیت نده
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
