سلام دوستان وقت بخیر نمیدونم اینجا چقدر میشه راحت صحبت کرد.
بنده با فردی که الان ۱۰ ماهه باهاش عقد کردم دوست بودم مدتی بعد از دوستیمون یک خاستگار سنتی خیلی خیلی عالی یهو از آسمون افتاد پایین خیلی شرایطش خوب بود . از طرفی خیلی دوستم داشت همون موقع هم اونی که باهاش دوست بودم و الان شوهرمه آمادگی ازدواج نداشت و در ثانی مشکلات زیادی باهاش داشتم به دلایل بسیار احمقانه از جمله اینگه میخام مهاجرت کنم (از اول قصدمون از زمان دوستی با شوهرم مهاجرت بود) اون خاستگار خوبمو رها کردم هرچند خانوادم موافق بودن من با اون ازدواج کنم خاستگارم هم با بدبختی از خودم کندم.
گذشت و من پارسال با همون دوستم ازدواج کردم قبل عقد خیلی اذیتم کردن طلای درست نخریدن منو بردن توی دست دوم فروشی که پسند نکردم و دیگه طلای درستی نخریدن. هیچ خرجی برام نکردن هیچ احترامی هم نگذاشتن بهم.
توی دوران عقدی که توشیم نه همسرم و نه خانوادش من و خانوادم رو مهمون نکردن این مدت همسرم برام هیچ خریدی نگرده و حتی پول تو جیبی درستی بهم نداده .
ندید بدید شدم عقده ای شدم ظاهرم بهم ریخته کلت توجهش به ظاهر خیلی کمه جتی اهل رفت و آمد نیست این مدت یک سفر درست هم منو نبرده و همش درگیر کاره بماند که کار مهاجرتمون هم نشد . کلی کار کردم ولی متاسفانه همه پولارو برداشت و خیلی چیزای دیگه .
فقط اینگه این پسر به شدت به من وابسته هست و رابطمون شبیه رابطه مادر فرزندی هست یوم متاسفانه اوضاع مالی خانوادش هم تعریفی نیست ولی خودش خیلی کاریه و خونه و ماشین داره.
بعد عقدم خاستگارم بهم پیام داد و بهش گفتم که دیگه ازدواج کردم (قبلا از وجودش خبر داشت) و گفتم شرایطم خوب نیست و باهام درست برخورد نمیشه اونم خیلی ناراحت شد گفت من هستم و اگه بخای حتی ضمانت میدم بهت. هنوزم هست و من مثل سگ از کرده خودم پشیمونم این مدت خیلی اذیت شدم .
اون پسر ثروتمنده و خیلی شرایط خوبی داره
حالا مشکلم اینه که من نمیدونم چطوری مطرح کنم موضوع طلاق رو
لطفا راهنماییم کنین