2777
2789

بچه ها من خونه مادر شوهرم مهمونی بودیم، سر سفره  روی زمین نشسته بودیم که گلاب به روتون یهو به یه چیزی خندیدم و در حین خنده ازم یه بادی خارج شد که صداش بقیه فهمیدن ولی به روی خودشون نیوردن، من از دیشب تا حالا حالم خیلی بده و دارم دیوونه میشم از این ابروریزی.. به نظرتون چی بگم که بشه جمعش کرد،نمیخوام یه عمر بهم بخندن، اینم بگم من دوازده سال عروسشونم و تا حالا همچین چیزی ازم ندیدن و اینکه اون کار هم خیلی غیرارادی اتفاق افتاد و دست خودم نبود.. خواهشا کمکم کنید

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

اخه شوهرم خیلی ناراحت میگه حالا یه عمر مسخرت میکنن.. یه دروغی جور کن و بگو که صدا از جای دیگه بوده و از تو نبوده.. منم نمیدونم از یه طرف میگم بیخیال از طرف دیگه وقتی بهش فکر میکنم دیوونه میشم از خجالت میگم دروغ بگم و ماست مالیش کنم

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778

جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته

2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز