بچه ها من خونه مادر شوهرم مهمونی بودیم، سر سفره روی زمین نشسته بودیم که گلاب به روتون یهو به یه چیزی خندیدم و در حین خنده ازم یه بادی خارج شد که صداش بقیه فهمیدن ولی به روی خودشون نیوردن، من از دیشب تا حالا حالم خیلی بده و دارم دیوونه میشم از این ابروریزی.. به نظرتون چی بگم که بشه جمعش کرد،نمیخوام یه عمر بهم بخندن، اینم بگم من دوازده سال عروسشونم و تا حالا همچین چیزی ازم ندیدن و اینکه اون کار هم خیلی غیرارادی اتفاق افتاد و دست خودم نبود.. خواهشا کمکم کنید