من ۴سال باهاش زندگی کردم دریغ از هزار تومن خرج کردن
ی بار واسه کاری رفته بود تهران
بعد بهم گفت برات کادو اوردم دیدم ی دامن کوتاه مشکلی از اون قدیما ک روش منجاق دوزی بود
نگاش کردم تعجب کردم ولی چیزی نگفتم تشکر کردم
بعدا کاشف ب عمل اومد ک دستفروشه سه تا تیشرت و ی دامن رو با هم میفرخته اینم خواسته تی شرت بخره مجبور شده دامنی هم براش بگیره
من خو ازش جدا شدم ولی گاهی به رفتاراش فکر میکنم در ذهنم نمیگنجه این همه بی احترامی