با غم بیماری فرزند چطور کنار اومدید

امکان خوب شدنش هست؟

خدا بهت صبر بده .واقعا نمیدونم چی بگم آروم بشی خیلی سخته

خدا بهتون توان و صبر بده 

بیماری ژنتیکی بوده؟

غصه نخور 

خیلی خیلی سخته میدونم 

بهت تبریک میگم چون نسبت به مادرای دیگه قوی تری

ارتباطتون با خدا رو قوی کنید 

به پرورش مهارتهای فرزندتون بپردازید نذارید بیماری مانع از کسب مهارت و حضورش تو اجتماع باشه 

عزیزم تو تنها نیستی من بدبخت دوتا از بچهام همینجوربودن مشکل ژنیتیکی داشتن بعد یکسال ونیم از دستشون دادم باغمشون کنارنیومدم الان شدم یه روانی کامل

همینکه بچت کنارته داره نفس میکشه خداراشکرکن

پسر بزرگ منم از بارداری مشکل داشت ولی من اوکیم هیچ وقتم نگفتم چرامن … مگه وقتایی که اتفاق خوب برات می افته میگی چرا من ؟ 

انقدر بچه ها هستن بدتر از پسرم که خداروشکر میکنم واقعا بیماریش اونقدرا شدید نیست

عزیزم بچم که به دنیا اومد متوجه شدیم یه بیماری داره روزای سختی بود برام حالم بد بود به خدا میگفتم چرا بچه من اما از یه جایی به بعد گفتم خدایا مادر بچه بیمار بودن سخته اما اگه تو اینجوری میخوایی اگه این بیماری میتونه من و بچم رو قوی تر کنه من راضیم به چیزی که برام رقم زدی فقط ازت میخوام کمکم کنی صبور بشم و بتونم به بچم هم کمک کنم بعدش حالم خوب شد دیگه درگیرش نبودم دیگه بابتش غصه نخوردم 

کنار نیومدم هر روز بیشتر از دیروز می‌سوزم با این درد و پیرتر میشم 

کاش بچه منم مثل بقیه بچه های عادی بود 

اینجور دردا واقعا تحملش سخته من همیشه دعام اینه که خدایا هیچ پدر مادری رو با بچش امتحان نکن ،ولی هیچ وقت نمیگم چرا بچه ی من یا چرا من،برعکس میگم خدارو شکر دیگری این دردو نداره ،بلاخره هر بچه ای برای پدر مادر خودش عزیز، جرات نمیکنم بگم کاش درد منو یکی دیگه داشت 

من تاپیک های قبلت هم بودم مشکل بچه تون چییه ؟؟؟اگه ناراحت نمیشین ،،،،منم پسرم مشکل ژنتیک داره خب منم مادرم مجبورم کنار بیام ،،،خاله ام بچه اولش کور مادر زاد هست کنار اومده ،،،،حتی مادرهایی بودن تو همین سایت بچه شون پی کی یو داره مجبورن صبر داشته باشن بهت حق میدم خیلی سخته ،،،،خدا به دلت آرامش بده