2777
2789

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

خب من با یکی هستم یا شاید بودم

حدودا سه سال و شیش ماه

این پسر خیلی دوسم داشت یعنی چی بگم

توی این همه مدت ازم یه چیز بد نخواست نه عکس نامناسب و نه خواسته نابجا هیچی حتی حرفشم نمی‌زد

قصدمون ازدواج بود

یه پسره خیلی خوبی بود بدی هم داشتا ولی نه در حدی که خوبی هاشو بزنه

حتی ما با اینکه به هم نزدیک هستیم(همسایه ایم) قراره زورکی نخواست یعنی ما تو این سال آخر فقط سه بار همو دیدیم فقط دنبال کاراش بود بتونه خونه رو جور کنه بیاد جلو

شاید بگید چرا زودتر نیومد چون سنش کم بود و هیچی نداشت الان داره خودشو می‌سازه تازه

همون آخرین باری که کناره هم بودیم یکی از رمز های گوشیشو اثر انگشت من گذاشت

گوشیشو کلا داده بود دستم با اینکه چک نمیکردم فقط عکس میگرفتم ولی بازم معلوم میشه دیگه ترسی نداشت

کلا یه پیج داشت تو اینستا اونم همه فالووینگ هاش پسر

به جز من

و...

بخوام بگم خیلیییی زیاده

همینقدر بگم که وقتایی که دعوا میکردیم میومد شبا می‌نشست تو کوچه گریه میکرد وابستم بود عاشقم بود

همیشه بهم پیام میداد حتی گیر ترین وقت هاش

چی بگم بخدا بگم خیلی خیلیه

عشق اول هم هستیم و اولین رابطه هر دومون 

ما کل این مدت ها هیچ دعوایی نداشتیم با هم

به جز سال آخر

کم کم اختلاف هامون خودشون رو نشون دادن

اونم در حد اینکه من رو دوستاش حساس بودم چون آدمای خوبی نبودن زیاد میگفتم فاصله بگیر

میگفت تا ازدواج کنیم چیکار کنم تنها بمونم فلان

باورتون میشه همین مسئله ساده بعضی وقتا دعوا هامون رو شدید می‌کرد

نمیخوام زیادی طولانیش کنم خب

فقط بگم که امسال نزدیکای سیزده بدر

شب بود من دیدم این آنلاین نشده از صب

شب که اومد گفتم از ولگردی ها برگشتی

اونم گفت وای چرا همتون میاید روم

جایی نبودم تو خونه بحث میکردیم سره اینکه خونه رو چرا ساختشو شروع نمی‌کنیم

باباش اینا عجله ندارن اصلا

دیدم اصلا حوصله نداره 

همونطور شد من دیدم کم حوصله شده

برگشتم واسه اینکه ببینم واکنشش چیه واقعا اعصابم خورد بود

گفتم من شاید نتونم دیگه ادامه بدم

گفت واقعا

گفت باش اگه اینطوری راحتی اشکالی نداره

موندم واقعا چی بگم چیزی نگفتم گفتم فکر میکنم بهش

روزای بعدش بهتر شدیم

تا اینکه باهام درد دل می‌کرد میگفت میدونی حس میکنم به هیچی تو زندگیم نمیرسم

هر چی تلاش می‌کنم هیچی نمیشه

گفت من کی میتونم خودمو جمع کنم بیام جلو دیگه طاقت ندارم آخه

منم سعی می‌کردم دلداری بدم

گفتم تلاش اگه نکنی هیچ کسی برات معجزه نمیکنه

گفت معجزم تو بودی که تو هم داری میری تو لیست چیزایی که بهشون نرسیدم 

خیلی سعی کردم آرومش کنم ولی یه ناامیدی عجیبی تو دلش بود

چند روز بعدش بهم گفت نمیخوام تا شرایط ازدواج درست میشه بینمون دعوا بیشتر شه از هم بدمون میخواد

بهتره شرایط ازدواج رو جور کنم بعد با خیال راحت بیام سمتت

گف الان اگه هم مشکل خودمون هم خانوادم هم کارم باشه نمیتونم به هیچ کدوم برسم

منم گفتم پس تا سالگردمون7/9 بیا بهم بگو تا کجا پیشرفتی گفت باش حتما

گفت من از وقتی با تو شدم فقط به ازدواج فکر کردم و با تو شدن ولی اشتباه کردم تا چیزی جور نکردم اومدم سراغت (از بچگی دوسم داشت)

گفت الان میخوام فکر کنم مثله وقتایی که هنوز بهت نگفته بودم دوست دارم با حسرتت بمونم و زندگی کنم تا برسه جایی که بتونم جلو بیام 

من انفالوش کردم ولی با یه پیجی که معلوم نیس که منم فالوش کردم چیزه مشکوکی نیس باز فالووینگ هاش پسرها و دوستاشن و استوری هاش با دوستاش

ولی روز تولدم یعنی یه هفته پیش تبریک گفت

منم عصبی شدم که یعنی چی فقط همین تبریک گفتم چیکار کنم حرصش بدم

برگشتم نوشتم سوپرایز تلفنی کاره تو بود؟

گفت چی

گفتم واسه تولدم سوپرایز تلفنی داشتم ولی نگفت از سمت کی

عصبی شده بود معلوم بود

بروز نداد ولی برگشت گفت آره دیگه خواهانت زیاده

منم که فقط عصبی و ناراحتت میکنم

یه دور بدتر دعوا کردیم 🤦🏻‍♀️

میخوام نظر شخصیتون رو بدونم که به نظرتون خودش برمیگرده؟ 🥲

اگه برگرده ممکنه چقد طول بکشه؟

خیلی دلخوری شده بینمون

حس میکنم الان فقط با دوستاشه چون خیلی هم کم آنلاین میشه

ممکنه به خاطر پرت کردن حواسش باشه؟

امید داشته باشم درست بشیم دوباره 🥲

حس میکنم الان از تنها بودنش داره لذت میبره

یه چیزی هم بگم بهم گف توی دعوامون ها گفت من هر کاری کردم برات هر جوری عشقمو نشون دادم تو حسامو زیاد باور نکردی

اینو راست میگه که خیلی کارا کرد ولی نمیدونم من چه واکنشی داشتم که اینطوری حس کرده

 به نظرتون ممکنه بعد از اینکه از وقت گذرونی با دوستاش خسته شد و این فکر که تنهایی لذت داره یه این فکر بیوفته که دوباره همه چیو درست کنیم؟

( اینم بگم ها میشناسمش یعنی اینطوری نگید که پای کسی دیگه وسطه نه هیچ نشانه ای مربوط به این موضوع نیس و اینکه وفا داریش خیلی وقته ثابت شده)

فقط حس میکنم خستس

حقیقت داره پسرا توی رابطه طولانی ممکنه خسته شن؟

اما به نظرتون چی میشه آخرش؟ 

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792