پسرم اینقدر بهانه پدرش رو گرفت خوابش برد دلم کباب شد براش

golbarg77

عضویت: 1403/05/13

تعداد پست: 1171

چرا طلاق گرفتین راهی برای برگشت نیست ؟؟

1404/02/21

|

22:20

نفس۹۱

عضویت: 1396/11/23

تعداد پست: 16300

عزیزم

چندسالشه؟

در من زنی تنها زندگی میکند که هر شب دیوانه وار به سوگ خاطراتش می نشیند...💔🥀

1404/02/21

|

22:20

بانوی_عشق

عضویت: 1396/01/04

تعداد پست: 10069

چند سالشه

الهی به امید خودت...

1404/02/21

|

22:20

هایده۹۹۱۳

عضویت: 1402/12/11

تعداد پست: 11776

😕اسی چرا جدا شدی

کاش میشد صداتو از پشت هیاهوی باد شنید 🙂🫠🙃🥲

1404/02/21

|

22:21

بینام۶۴

عضویت: 1401/09/09

تعداد پست: 1118

نه برعکس کار نکن. روانی نکن بچتو . بزار باباشو دوس داشته باشه و تا جایی که میشه اتفاقا بیشتر باهاش باشه حتی اگه شده تصویری،کم کم خودش عادت میکنه

1404/02/21

|

22:21

3 نفر لایک کرده اند ...

مدیر استارتر

عضویت: 1400/03/23

تعداد پست: 10568

تصویری امکان حرف زدن نداره

همین دیگه

کمتر صحبت کنن

همش بچه رو با حرفاش وسوسه میکنه

الان من این وسط شدم آذم بده

ما دخترهای غمگین شانزده ساله ای بودیم که فکر میکردیم اگر میشد رنگ موهایمان را روشن کنیم ، تکلیفمان هم روشن می شد. ما ، با ماتیک های قایمکی و کابوس های یواشکی و آرزوهای دزدکی . ما و کارت پستال هایِ « سوختم خاکسترم را باد برد ، بهترین دوستم مرا از یاد برد» ... ما و شعرهای دوران مدرسه ، اولین دست نوشته هایی که توی دفتر ِ کوچک یادداشت می نوشتیم و مشاور دیوانه به خیال اینکه این یک نامه برای پسر مردم است از ما می دزدید .ما ، که تمام عمر ترسیدیم دختر بدی باشیم . ترسیدیم مقنعه هایمان چانه دار نباشد و چشم سفید باشیم . ما که توی کتاب هایمان فروغ نداشتیم ، چون فروغ میان بازوان یک مرد گناه کرده بود ، ما فقط یادگرفتیم مثل کبری تصمیم های خوب بگیریم ، و آن مرد ؛ هر که می خواهد باشد . مهم این است که داس دارد…

1404/02/21

|

22:21

مدیر استارتر

عضویت: 1400/03/23

تعداد پست: 10568

چرا طلاق گرفتین راهی برای برگشت نیست ؟؟

بهت خیانت بشه برمیگزدی؟

ما دخترهای غمگین شانزده ساله ای بودیم که فکر میکردیم اگر میشد رنگ موهایمان را روشن کنیم ، تکلیفمان هم روشن می شد. ما ، با ماتیک های قایمکی و کابوس های یواشکی و آرزوهای دزدکی . ما و کارت پستال هایِ « سوختم خاکسترم را باد برد ، بهترین دوستم مرا از یاد برد» ... ما و شعرهای دوران مدرسه ، اولین دست نوشته هایی که توی دفتر ِ کوچک یادداشت می نوشتیم و مشاور دیوانه به خیال اینکه این یک نامه برای پسر مردم است از ما می دزدید .ما ، که تمام عمر ترسیدیم دختر بدی باشیم . ترسیدیم مقنعه هایمان چانه دار نباشد و چشم سفید باشیم . ما که توی کتاب هایمان فروغ نداشتیم ، چون فروغ میان بازوان یک مرد گناه کرده بود ، ما فقط یادگرفتیم مثل کبری تصمیم های خوب بگیریم ، و آن مرد ؛ هر که می خواهد باشد . مهم این است که داس دارد…

1404/02/21

|

22:21

مدیر استارتر

عضویت: 1400/03/23

تعداد پست: 10568

عزیزمچندسالشه؟

۷

ما دخترهای غمگین شانزده ساله ای بودیم که فکر میکردیم اگر میشد رنگ موهایمان را روشن کنیم ، تکلیفمان هم روشن می شد. ما ، با ماتیک های قایمکی و کابوس های یواشکی و آرزوهای دزدکی . ما و کارت پستال هایِ « سوختم خاکسترم را باد برد ، بهترین دوستم مرا از یاد برد» ... ما و شعرهای دوران مدرسه ، اولین دست نوشته هایی که توی دفتر ِ کوچک یادداشت می نوشتیم و مشاور دیوانه به خیال اینکه این یک نامه برای پسر مردم است از ما می دزدید .ما ، که تمام عمر ترسیدیم دختر بدی باشیم . ترسیدیم مقنعه هایمان چانه دار نباشد و چشم سفید باشیم . ما که توی کتاب هایمان فروغ نداشتیم ، چون فروغ میان بازوان یک مرد گناه کرده بود ، ما فقط یادگرفتیم مثل کبری تصمیم های خوب بگیریم ، و آن مرد ؛ هر که می خواهد باشد . مهم این است که داس دارد…

1404/02/21

|

22:21

sophii

عضویت: 1401/09/15

تعداد پست: 3236

:(((

نه نکن آسیب میبینی

بهش بگو برنامه ریزی کن و متعهد باش بیا پیش بچه،قرار نیست بچه آسیب ببینه که به بفکر خودتی،هر چقدر سخت باشه باید به جون بخری بگو حداقل مسئولیت روان بچه تو بپذیر

1404/02/21

|

22:22

مدیر استارتر

عضویت: 1400/03/23

تعداد پست: 10568

😕اسی چرا جدا شدی

خیانت و اخلاقش

ما دخترهای غمگین شانزده ساله ای بودیم که فکر میکردیم اگر میشد رنگ موهایمان را روشن کنیم ، تکلیفمان هم روشن می شد. ما ، با ماتیک های قایمکی و کابوس های یواشکی و آرزوهای دزدکی . ما و کارت پستال هایِ « سوختم خاکسترم را باد برد ، بهترین دوستم مرا از یاد برد» ... ما و شعرهای دوران مدرسه ، اولین دست نوشته هایی که توی دفتر ِ کوچک یادداشت می نوشتیم و مشاور دیوانه به خیال اینکه این یک نامه برای پسر مردم است از ما می دزدید .ما ، که تمام عمر ترسیدیم دختر بدی باشیم . ترسیدیم مقنعه هایمان چانه دار نباشد و چشم سفید باشیم . ما که توی کتاب هایمان فروغ نداشتیم ، چون فروغ میان بازوان یک مرد گناه کرده بود ، ما فقط یادگرفتیم مثل کبری تصمیم های خوب بگیریم ، و آن مرد ؛ هر که می خواهد باشد . مهم این است که داس دارد…

1404/02/21

|

22:22

مدیر استارتر

عضویت: 1400/03/23

تعداد پست: 10568

نه برعکس کار نکن. روانی نکن بچتو . بزار باباشو دوس داشته باشه و تا جایی که میشه اتفاقا بیشتر باهاش ب ...

همش بهانه میگیره میگه بریم پیشش

منم نمیتونم

ما دخترهای غمگین شانزده ساله ای بودیم که فکر میکردیم اگر میشد رنگ موهایمان را روشن کنیم ، تکلیفمان هم روشن می شد. ما ، با ماتیک های قایمکی و کابوس های یواشکی و آرزوهای دزدکی . ما و کارت پستال هایِ « سوختم خاکسترم را باد برد ، بهترین دوستم مرا از یاد برد» ... ما و شعرهای دوران مدرسه ، اولین دست نوشته هایی که توی دفتر ِ کوچک یادداشت می نوشتیم و مشاور دیوانه به خیال اینکه این یک نامه برای پسر مردم است از ما می دزدید .ما ، که تمام عمر ترسیدیم دختر بدی باشیم . ترسیدیم مقنعه هایمان چانه دار نباشد و چشم سفید باشیم . ما که توی کتاب هایمان فروغ نداشتیم ، چون فروغ میان بازوان یک مرد گناه کرده بود ، ما فقط یادگرفتیم مثل کبری تصمیم های خوب بگیریم ، و آن مرد ؛ هر که می خواهد باشد . مهم این است که داس دارد…

1404/02/21

|

22:23