توقع نداشتم الطافمو جبران کنن ازین توقعات خوشم نمیاد ولی توقع داشتم جوری که لایقشم باهام رفتار بشه تا نصف شب دنبال کاراشون دویدم خواستم آدم امنی باشم برای بقیه خودشون نخواستن مطمئنم اگه عوض بشم رفتارای خودشونو با زشتی تمام نمیبینن و منو سرزنش می کنن اینقدر بخشیدم و بدی دیدم دیگه مغزم نه میذاره لطف کنم نه میذاره ببخشم ولی قلبم هنوزم دیوانه س بازم میخواد به همون ورژن مظلوم و دلسوز و ساده قبلیش ادامه بده😭😭😭
شاید این لطف خداس که داره نشونت میده این ادما مناسب نیستن برات
اره چون با چشمام دیدم وقتی درست درسشو نگرفتم دوباره برام تکرار شد اما خب چرا هرکی میاد تو زندگیم از همه طرف بهم خنجر میزنه و ظلم میکنه خدا به سر شاهده تا جایی که یادم میاد اینقدر آدم بدی برای مردم نبودم که بقیه برام هستن شاید بنده خوبی برای خدا نبودم شاید مراقب خودم نباشم اما هیچوقت نذاشتم کسی احساس بی کفایتی کنه
ربطی نداره به بنده خوب و بد بودن بالاخره دنیا همینه یه روز اتفاقای خوب میفته یه روز بد . یه روز ادم بد میاد یه روز خوب. باید صبر کنی و توکل . احساساتی هم نباش که اسیب ببینی با فکر و عقل جلو برو . حتی عاشق شدنم وقتی خوبه که با عقل عاشق شده باشی
وقتی که دلم شکست پوکید خرد شد ....بعدش تونستم واقعیت ها رو ببینم همش فکر میکردم اونا هم مثل من فگر می کنن اونام مثل منن ..... اما هزار درصد اشتباه بود
کم کم باورت میشه کم کم به خودت برمیگردی کم کم رشد می کنی یه رشد عجیب از لحاظ درک عمیق رفتارها وکارها بقیه و....قشنگ انگار هزار سال تجربه داری انگار خوب خوب یاد گرفتی دیگه چی به چیه....
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
