تاحالا ازش چیزی ندیده بودم ولی شنیده بودم که از دوستاش میگفت ،دستام یخ کرده الان دیگه مطمئن شدم .دیروز اومدگف برا خرید جنس باید برم مشهد برامغازش یعنی ،گف بیا باهم بریم منم اصن حالشو نداشتم چون گف باید سریع بریم و برگردیم ومیدونم توهمچین شرایطی اینقدگازمیده صدبارتا نزدیک مرگ میرم تا بهشت میگم یواشتر دادمیزنه جلوبچه هابدترگازمیده خلاصه که خیلی تحت فشارمیزارمون گفتم نمیام بعدنهاردیدم اشاره کردکه نمیای گفتم نه یهودخترمدفهمیدگف بریم گف نه نمیخواد مامانا بیادغرمیزنه گفتم خب یواش برو خلاصه گفتم بریم گف نه هروی فک میکنم میبینم نه نمیخواد دخترم گریه کردگف نمیخوادورفت .شبشم زنگ زد که ماشین خراب شده شب نمیتونم برگردم منم گفتم چرا هروقت میری مشهدجای سودضررمیکنی اونم فقط کردکه منوباش به کی زنگ زدم؟