مامان منم همینطور بود در حدی که دراز میکشید میگفت بیا پاهامو ماساژ بده انگار بی حسه میگفت حتی نمیتونم پاشم
دقیقا مثل شما بود رفت دکتر ،دکتر دارو داد فقط یک جلسه رفت و تموم دیگه خوب شد
دکترش عالی عالیه تو مشهده
خدا خیرش بده هروقت تو شهر خودمون میرفتیم دکترا یک چیزی میگفتن یا یک دارویی میدادن اصلا انگار نه انگار من واقعا تو دلم ترسیده بودم میگفتم چرا خوب نمیشه ولی خدا خیرش بده اون دکترو الهی از خدا هرچی میخواد خدا بهش بده با یک جلسه مامانم خوب شد